يَا مَن لايشغَله إلحَاحُ المُلِحّين
روزهای رمضانی همه رحمانی
و شبهايش همه روحانی
از بندگان همه نيايش
و از خدا همه آمرزش
از روزهداران همه خواهش
و از پروردگار، همه بخشش
تا هر کس چه خواهد
و چگونه طلبد
بخشايشگرا !
امروز بهرهام را از کردارهای خوشِ خويش بيشتر فرما
و درهای رحمتت را بر من گشادهتر بنما
چه خواستههای فراوانی دارم
و چه دعاهای بیشماری به درگاهت آورَم
چه شود که به منِ کمترين عنايت فرمايی؟
و خواستههای هرچند بیپايانم را اجابت؟
دستاويز من برای راز و نياز به درگاه بلندت بسيار است
و وسيلههای خواهش من بیشمار
اما اين تويی که واسطهی مرا نزديکتر کنی
و پذيرايی پرسشهای مرا بيشتر
ای که مردم هر چه پای بفشارند
تو را از آن چه میخواهی، باز ندارند.
يَا رَحيماً بِعِبادِه المُؤمِنين
مهربان خدايا !
تو چتر رحمت خويش بر همه عالم گستردهای
و ردای مهرورزی خود بر دوش همه کس افکنده
اين ماييم که ردا از دوش میاندازيم
و از سايهسار چتر رحمتت میگريزيم
امروز مرا مگذار که گريزان شوم
که اگر چنين کنم، سخت افسوسخور و پشيمان شوم
کامروا کس که نصيب از تو بَرد
و درپناه، آن که پناه به تو آورَد
امروز کاميابی و عصمت را بهرهی من ساز
و مرا در شمار ياران خويشتن انداز
که توفيق و کردار پاک، روزی هر کس کی شود؟
چه ظلمتکدهای است، تهمت!
چه تاريکخانهای است بدنامی!
دل به سياهی میزند، آنگاه که در دام تهمت درغلتد
و قلب تاريک میشود، آن هنگام که به زندان بدنامی درافتد
مگر آن که تو خود با زلال خويش شستوشويش دهی
و دست مهر خويش بر دوشش نهی
بندهی مؤمن هماره در زير قطرههای نقرهای باران تو است
و آسوده در سايهساران تو.
عَلَی مَا تَرضَاهُ وَ يَرضَاهُ الرَّسُول
مُحکمة فُرُوعُه بالاُصُول
بِحَقِّ سيِّدنا محمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرين
وَ الحَمدُ لله ربِّ العَالَمين
مگر درهای رحمت خدا هم هيچگاه بسته میشود؟
مگر انسان رسَنِ خويش از درگاه حق میگسلد؟
مگر خدا هماره بر بندگانش بخشش نمیآورَد؟
رمضان هم که پايان يابد
ماه هم که پنهان شود
خورشيد هم که به خاموشی رود
خدا همان خداست، همان خدای رحيم بیانباز
و بنده همان بنده، با همان ناتوانی و دست نياز
رمضان اما، خوانی است گسترده
و سفرهای چيده
و فرشتگان همه در شدآمد و جوش و خروش
و صدای بالهاشان پيوسته در گوش
سفره را برچيدهاند و زين پس
هر کس به قدر کوشش خويش خورَد
و هر آدمی به اندازهی تلاش خويش روزی بَرد
بار معبودا !
امروز که واپسين روز ماه ما است
گستاخانه از تو خواهم که با سپاس، روزههايم بپذيری
و مرا در صف خاصان خويش گيری
گويی آنسان روزه گرفتهام
که تو و رسولت را خوش آمده است
هر چند در اين ميانه، ناپسندهايی هم از من سر زده
بار الها !
اگر نهالی کاشتهام
و آن را بهخوبی داشتهام
و از آن ميوهها برداشتهام
شاخسارانش را به مدد ريشههای دَرهم تنيدهاش استوار دار
و ميوههايش را به برکت سبزی بيشهاش، برقرار
تو را به چه کس سوگند دهم
بهتر از پيامآورت که وی را ستودهای؟
تو را به کدامين بندگانت سوگند دهم؟
برتر از محمد و تبار طاهرش؟
. . . اينک، در پايان ماهی که خود را در آن آزمودم
و در انتهای راهی که آن را منزل به منزل پيمودم
تو را سپاس گويم و بستايم
که تويی خدای همه عالم
و تويی که بر بندگانت مهر میورزی
از آدم تا خاتم
و از او تا نقطهی پايان عالم
... و الحَمد لله ربّ العالمين
منبع: شفقنا